کتابخانه مرموز/هاروکی موراکامی

ساخت وبلاگ
"بشو هرآنکه هستی"از نیچه توی کتاب وقتی نیچه گریست...پ‌.ن: باشگاه کتابی که با دهه هفتادی ها و دهه هشتادی ها داریم، نهایت آرزوهامه از کتابدار بودنم. اینکه با هم سن و سال هام کتاب بخونیم و دور هم با اختیار خودمون بدون هیچ اجباری جمع شیم و توی چشمای هم نگاه کنیم و از کتابا حرف بزنیم. آخ که چقدر لحظات نابی داریم شنبه ها عصر. چقدر آدم هارو دوست دارم وقتی از کتاب حرف میزنن.پاییز عزیزمپاییز خوبمبیا و مثل همیشه پر از حال و اتفاق خوب باش برامپر از برکت و لبخندپ.ن۲: شیرجه زدم توی پایان نامه ام.پ.ن۳:مامان، حسین، فریبرز ممنونم ازتونبچه های باشگاه کتاببچه های انجمن کتابخوانان کوچکاعضای قشنگ کتابخونهازتون ممنونمبدونین که خیلی دوستون دارم همتونو + نوشته شده در دوشنبه ششم شهریور ۱۴۰۲ساعت 23:44 توسط زینب سلیمانی ابهری | کتابخانه مرموز/هاروکی موراکامی...
ما را در سایت کتابخانه مرموز/هاروکی موراکامی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zeynabslibrary بازدید : 47 تاريخ : پنجشنبه 16 شهريور 1402 ساعت: 11:23

هیچی مثل کتاب نمیتونه به رئال ترین حالت ممکن حالمو خوب کنه. منظورم اینه که همزمان که توی زمان حال به سر میبرم با همه چالش های زندگی، کتاب حالمو خوب میکنه. نیازی به هیچ پیش نیازی نداره، هیچ حال دیگه ای لازم نیست درونم رخ داده باشه، خودش کافیه برای اینکه با ملایمت و دلنشینی، آرومم کنه. در واقعی ترین شرایط. کتاب یه رفیقه که بی منت، بی توقع، بی چشم داشت، بخشنده است. درمانگره. کتاب درمانگر منه. درمانگر من، برای اینکه بلدم باهات عشق کنم، شکرگذارم.پ.ن: بازهم دارم وقتی نیچه گریست میخونم و آروم ترین میشم باهاش. مثل شربت سکنجبین خنک میمونه برام. همش باهاش اینجوری میشم: آخییییسش.برچسب‌ها: کتاب, وقتی نیچه گریست, اروین د یالوم + نوشته شده در پنجشنبه نهم شهریور ۱۴۰۲ساعت 23:36 توسط زینب سلیمانی ابهری | کتابخانه مرموز/هاروکی موراکامی...
ما را در سایت کتابخانه مرموز/هاروکی موراکامی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zeynabslibrary بازدید : 46 تاريخ : پنجشنبه 16 شهريور 1402 ساعت: 11:23